جدول جو
جدول جو

معنی در نجسن - جستجوی لغت در جدول جو

در نجسن
ریز و خرد کردن، کوفته و مانده کردن، کوفته شدن و رنجور گشتن بدن در اثر کار
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُرْ رِ نَ جَ / دُ رِ نَ جَ)
فارسی حجرالقمر. (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). سنگی است سفید و شفاف مانند بلور که در میان آن موهای سیاه معاینه می شود و آن موها را به حضرت علی (ع) نسبت کنند و تعظیم نمایند. (از غیاث). بلوری که در نجف بدست آید و از آن هم در جاهلیت و هم در عصر عباسیان ظرفها و خاتمها کردندی وقسمی از آن را درّ مودار گویند برای چیزی چون موی که در درون دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا) :
روشندل از محبت شاه ولایتم
در نجف شود ز صفا سنگ تربتم.
میر ابوالقاسم (از آنندراج).
در دل دواند ریشه چو موی در نجف
خطی که راضی از لب لعلش برآمده.
فصاحت خان راضی (از آنندراج).
رجوع به این ترکیب ذیل در و نیز به در مودار در ردیف خود شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از در جستن
تصویر در جستن
جستن (به پیش) پریدن، حمله کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در نفس
تصویر در نفس
فی الحال، درزمان
فرهنگ لغت هوشیار
رنجیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کوفته، درمانده، ریز شده
فرهنگ گویش مازندرانی